خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-کامران شهبازی- پژوهشگر علم:چهارشنبه 22 مرداد 1393 روزی بزرگ و نویدبخش هم برای جامعه علمی و دانشگاهی ما، و هم برای جامعه زنان در سراسر دنیا بود. در آن روز کمیته اهدای نشان فیلدز در مقابل نبوغ و پشتکار پروفسور مریم میرزاخانی سر تعظیم فرود آورد و معتبرترین و ارزشمندترین جایزه در وادی ریاضیات را در دستان پرافتخار این نابغه قرار داد. این مدال به همراه دیگر افتخاراتی که پیش از این آفریده بود، باعث شد تا مریم میرزاخانی بدل به یکی از شاخصترین و محبوبترین چهرههای علمی ایران و جهان شود.
نقش مریم میرزاخانی از چند جهت برای جامعه زنان جهان، نقشی حیاتی است، زیرا ایشان تنها زنی بود که سقف شیشهای تسلط مردان بر قلههای ریاضیات را در هم شکست. از این پس، او چشم امید و چراغ راه تمام زنانی شد که از سیطره مردانه در ریاضیات خسته، و از طعنههای کسانی همچون سامرز، که معتقد بودند ریاضیات کلاً حوزهای مردانه است، آزرده و ملول بودند. مریم میرزاخانی از آن حیث برای ما ایرانیان مهم است که توانسته بود پس از قرنها رکود علمی، یک بار دیگر طنین نام ایران در مجامع ریاضیاتی و علمی جهان باشد. او چشم امید و چراغ راه تمام ایرانیان دانشدوستی بود که از طولانی شدن این رکود و عسرت جان به لب شده بودند.
پس از چنین روزی شاهد نقش بستن چهره این نابغه بر جلد مجلات علمی و ریاضیاتی دنیا، عمدتاً در ترکیبی از اعداد و فرمولها بودیم. حتی سایتها و مجلات غیرعلمی نیز از قافله عقب نماندند و هر کدام سعی کردند تا بخشی از زوایای شخصیتی و تکههایی از پازل زندگی او را در دسترس خوانندگان قرار دهند. مریم میرزاخانی در اوج شهرت، محبوبیت و افتخار بود، اما کسی از رازی که او در پشت دیوار محکم حریم خصوصیش پنهان کرده بود، خبردار نشد. این راز همان بیماری سرطان او بود که نهایتاً در 21 تیر 1396 در میان بهت و اندوه همگان، باعث درگذشت او شد. این خبر چنان غمی و حسرتی را بر جامعه مستولی کرد که به جرأت میتوان گفت جامعه علمی ایران هرگز شاهد چنین تکریمی به جهت از دست دادن یکی از اعضای خود نبود. خبر درگذشت او تیتر بسیاری از روزنامهها، هفتهنامهها، ماهنامهها و نشریات معتبر جهان شد. تمامی مردم، اعم از دانشگاهیان و غیردانشگاهیان، چهرههای علمی، هنری، فرهنگی و حتی سیاسیون کشور، حزن و اندوه خود را از این ضایعه اسفبار اظهار کردند.
در چنین حال و هوایی، همگان تشنهی دانستن و خواندن مطالبی در مورد زندگی و آثار او بودند. هر کسی به نوبه خود سعی میکرد تا آنجا که میتواند از نحوه زیست و پژوهشهای او سراغی بگیرد. از این رو مجلات و سایتهای گوناگون به دنبال گردآوری مصاحبهها، خاطرات و مطالبی در باب وی و پژوهشهای ریاضیایی او بودند. در همان ایام بود که دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف مشهور و مدیر مسئول انتشارات نقد فرهنگ مأموریت پژوهش بر زندگی و آثار و دستاوردهای این گوهر کمیاب را بر عهده حقیر گذاشت. اما در این راستا چندین مشکل خاص وجود داشت. نخستین مشکل مربوط به ماهیت ریاضیات میشد. ریاضیات و مخصوصاً آن سطحی از ریاضیات که پروفسور میرزاخانی در آن پژوهش میکرد، به گونهای است که به سختی میتوان آن را با زبان ساده بیان کرد و در دسترس عموم مخاطبان قرار داد.
اصطلاحات تخصصی و نیز سطح انتزاعی بودن تخصص میرزاخانی سبب میشد تا کمتر کسی بتواند به درکی از جزئیات تحقیقات او نائل شود. حتی عناوین حوزههایی که در آنها فعالیت میکرد، مانند توپولوژی، هندسه هذلولوی، آنالیز مختلط، هندسه جبری شمارشی و سیستمهای دینامیکی، خود گویای این امر است. از طرف دیگر شخصیت اخلاقی و اجتماعی این نابغه به نحوی بود که بسیار از رسانهها دوری میجست و برای حریم خصوصی خود و خانوادهاش دیواری مستحکم قائل بود. خوشبختانه مقالاتی که در مورد ایشان در مجلات و سایتهای معتبر دنیا به چاپ رسیده بود و همچنین نقل خاطراتی از آشنایان، همکاران و دوستان او باعث شد تا به اندازه کافی از زندگینامه و سرشت اخلاقی و اجتماعی او اطلاعاتی کسب کنیم.
کتابی که به معرفی آن میپردازم با عنوان اصلی «دختری از تبار ما»، و با عنوان فرعی «نگاهی به زندگی، آثار و دستاوردهای ملکه ریاضی جهان» سعی میکند تا پاسخگوی سوالاتی در باب نحوه زیست، پژوهشها و افتخارات پروفسور مریم میرزاخانی باشد. این کتاب در سه بخش اصلی، و 134 صفحه تهیه و در دسترس فارسیزبانان قرار داده شده است. بخش اول این رساله علاوه بر زندگینامه، به بررسی خصوصیات شخصیتی و اخلاقی او نیز میپردازد. در ادامهی این بخش، کوشیده شده تا به حواشی و بحثهایی پرداخته شود که در جامعه و حول این اندیشمند به وجود آمد.
یکی از مشهورترین این بحثها، پدیده فرار مغزها بود که حتی تا چندین هفته پس از درگذشت او، نبض صدا و سیما را در دست گرفته بود. علاوه بر اینها، شرحی از نقاط عطف زندگی او، مانند المپیادها، سانحه اتوبوس نخبگان، تحصیل، مهاجرت و جوایز و افتخارات او در بخش اول گنجانیده شده است. بخش دوم این کتاب منحصر به پژوهشهای ریاضیاتی او میشود. در این بخش، زندگی علمی میرزاخانی به سه بخش تحصیل در ایران، تحصیل در هاروارد و دوران استادی او در پرینستون و استنفورد تقسیم شده و هر کدام از این دورانها با زبانی عامهفهم شرح داده میشود. در پایان این بخش و پس از مروری بر تحقیقات ریاضیاتی او، تعبیری فلسفی از پژوهشهای او نیز ارائه میشود. در بخش سوم کتاب نیز آلبوم عکسی رنگی قرار داده شده تا به نیازهای بصری خوانندگان نیز پاسخی درخور داده شده باشد.
هدف اصلی این کتاب اعتلای خودباوری در میان جوانان این مرز و بوم است. امید است که زنان ایرانی با الگو گرفتن از میرزاخانی، گرایش بیشتری به علم و دانش نشان داده و از این طریق در مسیر برابریخواهی گام بردارند. لازم است همگان بدانیم که کلید حل معضلات جامعه زنان را باید از علم، دانش و تفکر جستوجو کنیم، نه ساحتهای دروغین، روزمره و مبتذلی که رجزخوانیهای بیمعنای برخی گرایشهای فمینیستی را طلب میکنند. در پایان آرزو دارم که این کتاب توانسته باشد به نیازهای خوانندگان پاسخی کافی دهد و دین خود را به شخصیت بزرگی همچون دکتر مریم میرزاخانی تا حدی ادا کند.